عشقصدای آواز عاشق مستی ستکه تلو تلو میخوردو شعر شمعدانی ها را از بر میخواند عشق منظره ای پشت بخار شیشه ی باران خورده است عشق همان نفسی ست که عطر گلهای مریم رامیبرد تا عمق وجودت و دل بازگشت ندارد عشق اصلا عشق تویی که زیر چشمی نگاهت میکنم و دلم از آب شدن کوه قند شیرین می شود عشق منم که دوست
دارم امشب بیایم پشت پنجره ی اتاقت بنشینم و مهتاب را توی تختت تماشا کنم عشق ما میشویم که این جملات را میخوانیم لبخند میزنیم و خیال همدیگر را میبوسیم عشق همین بوسه استوصف کردم عشق را باواژه های بهتری???? ????از دلت گفتم غزل با شور و حال دیگریبا کلامت می کنی اعجاز در دنیای عشق در میان جاهلان عشق تو پیغمبریفرق دارد جنس احساس تو در دلدادگی از نگاهت خوانده ام درس وفا را از بریخانه ای از عشق می سازم برایت دلبرم تا که بنشینی به عاشق پیشگی و دلبری کنج آغوشت بمیرم یا بسوزم در تنت انتخابش با خودت هر جا خودت راحت تریعشق رویایی که در شعرم شده پنهان تویی از تو می گویم غزل ها را گلم مستحضریخنده ات مضمون صدها شعر و احساس غزلبا همین چشمان شهلا از همه شاعرتری ستاره امید...
ما را در سایت ستاره امید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0cheshmanabid بازدید : 32 تاريخ : شنبه 23 دی 1402 ساعت: 14:26